خزون نامه ی دلم...

برگی خزان دیده در ایوان بهارم , دردا که درین دنیای بی مرهم دگر جایی ندارم !...

خزون نامه ی دلم...

برگی خزان دیده در ایوان بهارم , دردا که درین دنیای بی مرهم دگر جایی ندارم !...

بگذار دیوانه صدایم کنند !...


بگذار دیوانه صدایم کنند ،


فرقی نمیکند ،


من تمام هویت خود را


از زمانی که اسمم را صدا نزدی از یاد برده ام . 



 مردّد شده ام !


میان دوست داشتن تـو


و این جان ِ ناچیز !    ...





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد